د خ ت ر
♥|عاشق کشون|♥
پآت وایسادم نفس!

به جرم دختربودن تاکی بایدرنج بکشم؟

به دختربودن ...تاچه موقع بایدبگریم؟

وقتی ازپدرمی پرسم سوالاتم را،جزسکوت،جوابی برایم ندارد...

دخترراباکدام(دال)بنویسم که ازجنس دردوداغ نباشد؟

ای خدای سرزمین های بیکران

دخترراباکدام(خ)بنویسم که به خاطرخطاهای نکرده اش بایدیک خاطره ی خوب اززندگی نداشته باشد؟

این بنده ات راباکدام (ت)بنویسم چراکه تاکی بایدتاوان کارهای نکرده اش راپس بدهدوتنبیه بشودبه خاطرهرحرفی وسخنی که بزندازآزادی!

اورا،خودم را،باکدام (ر)بنویسم که رنج سراغی ازاونگیردوکدام(ر)اورارهامی کندازقیدوبندوشرط؟

آیااین بنده ی بی گناهت پس ازسالیان سالی که دنیاراآفریدی هنوزتاوان این راکه نامش دختراست پس نداده که این چنین رنج می کشدوهردم،تنهاشریعتی ست که می نویسد:زن عشق می کاردوکینه درو می کند؛امااوخودزن نبودتاززن بودنش،حق نداشته باشدزبان به اعتراض علیه ظلم هاگشاید؟

بابت این (نون)لامذهب

بایدتاکی نابودبشودونانداشته باشدونگویدهیچ گله ای را؟.....

خدایا

دردمن دراین کاغذجانمی شود...

نمی نویسم تادل تنگم بیشترازاین ازکینه پرنشودونشتابدبرای آمدن به سویت...

برای پیداکردن سوالاتی که تو،تنها،مختاری به پاسخ آنان...

 

ندا/باموجی ازغصه...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


+ تاریخ چهار شنبه 12 / 4 / 1391برچسب:, | ساعت11:19 | نویسنده ندآ
|