خدایا
من ترک تحصیل کرده ام!
میشه دیگه ازم امتحان نگیری؟
پسرای عزیزی که میگن دختراهمه مثله همن
کسی مجبورتون نکرده بودهمه روامتحان کنید!!!!!!!
چرا آدما نمیدونن بعضی وقتها خداحافظ یعنی نذار برم
یعنی برم گردون ، سفت بغلم کن ، سرمو بچسبون به سینت و بگو
خداحافظ و زهر مار، بیخود کردی میگی خداحافظ
مگه میذارم بری ، مگه الکیه
چرامی ذارن بری؟
چرا نمیفهمن نمیخوای بری ؟
؟ چرا ؟
خدایااین که می گن ازرگ گردن نزدیک تری واین حرفا...
درسطح درک وشعورمن نیست
یه دقیقه بیاپایین بغلم کن!
کورباش بانو...
نگاه که می کنی می گویند:نخ داد!
عبوس باش بانو...
لبخندکه می زنی می گویند:پاداد!
لال باش بانو...
حرف که می زنی می گویند:جلوه فروخت!
آن هاهم بروندیه خاکی برسرهیزی خودشان بکنند
شایددست ازسرمان بردارند!
شاید....
کوله بارم بر دوش
سفری می بایدکوله بارم بر دوش
سفری می باید.
سفری بی همراه،
تا ته تنهایی محض...
سازکم با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
ازسفر ترسیدی،
تو بگو از ته دل
من خدا را دارم!
دلم جایی ، جا مانده است
نو آیا او را ندیده ای ؟
یادم می آدید در پی تو تند دوید!
صدایش کردم اما...
نشنید او صدای مرا
و...
من منتظر مانده ام تا برگردد به ویرانه خویش
گل من خستگیات خیلی زیاده می دونم
گل من تنهاییات پرازسواله می دونم
گل من خندیدنت فقط توخوابه می دونم
گل من آرزوهات نقش برآبه می دونم
گل من تحملت مثل یه کوهه می دونم
گل من عاشقیات مثل جنونه می دونم
گل من صبوری وکسی سراغت نمیاد
گل من خسته ای وصداازت درنمیاد...
من ازت خاطره دارم چه جوری یادت بیارم
ماروزای خوبی داشتیم همشونوجاگذاشتیم
چندروزه میشه که رفتی اماانگاری یه ساله
بیشترازاین نمی تونم بی توخوشبختی محاله
کجاس اون خاطره هامون چی شداون حال وهوامون؟
چقده دل نگرونم واسه ی آرزوهامون
توکه بی نام ونشونی کجادنبالت بگردم؟
چرامن تنهابمونم آخه من کاری نکردم
دیگه طاقتم تمومه کاشکی حالموبدونی
دارم ازنفس می افتم کاش خودت روبرسونی
عشق مرضی شبیه به مالیخولیاست ممکن است فردازطریق تسلط نداشتن اندیشه به زیباخواهی پاره ای صوروشمایل درنفس خودبپیوندد!!!!!!!!
چراگرفته دلت؟مثل آن که تنهایی
چه قدرهم تنها!
خیال می کنم دچارآن رگ پنهان رنگ هاهستی
دچاریعنی عاشق...
وفکرکن که چه تنهاست اگرکه ماهی کوچک،دچارآبی دریای بیکران...
چه فکرنازک غمناکی!
"سهراب سپهری"
دل من توشهرسنگی دنبال یه همصدابود
بین این همه غریبه چشای توآشنابود
تابفهمم که کی هستی توشدی بودونبودم
قلب من موندونگاهت،دیگه عاشق شده بودم
حالاتادلم می گیره باصدات آرووم می گیرم
به چشات قسم که این جامن بدون تومی میرم...
خون می چکدازتیغ نگاهی که توداری
فریادازآن چشم سیاهی که توداری
هرچندگلی نیست به خوش چشمی نرگس
درخواب ندیدست نگاهی که توداری...
تو زن نشدی
برای در حسرت ماندن یک بوسه...
تو زن شدی
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...
تو زن نشدی
... ... که همخواب آدم های بیخواب شوی...
تو زن شدی
که برای خواب کسی رویا شوی...
تو زن نشدی
که در تنهاییت، حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی...
زن شدی، تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی
بیایید پارسی وار *زنها* را پاس بدارید ..
این بار اگر زن زیبارویی را دیدید ..
هوس را زنده به گور كنید ..
و خدا را شكر كنید برای خلق این زیبایی ..
زیر باران اگر دختری را سوار كردید ..
... ... جای شماره به او امنیت بدهید ..
او را به مقصد مورد نظرش برسانید ..
نه به مقصد مورد نظرتان ..
هنگام ورود به هر مكانی ..
... با لبخند بگویید: اول شما ..
در تاكسی خودتان را به در بچسبانید نه به او ..
بگذارید زن ایرانی وقتی مرد ایرانی را در كوچه خلوت می بیند ..
احساس امنیت كند نه ترس ..
بیاییدفارغ از جنسیت .. كمی مرد باشید
( اگه آدم مرد پیدا کردین سلام من رو شخصا بهش برسونید البته خیلی ها استثنا هستن ها.به خیلی ها برنخوره لطفا)
چقدر خوبه وقتی با عشقت قهر میکنی ؛ و بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم !
نمیخوامت .... این جمله رو بشنوی :
" غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی " ... !!!
بعضی عشقامثل قصه نوحه طرف ازترس طوفان میادسراغت
بعضی عشقامثل قصه ابراهیمه بایدبه خاطرش همه چیزتوقربانی کنی
بعضی عشقامثل قصه مسیحه آخرش به صلیب کشیده میشی
امابیشترعشقامثل قصه موسی هستندیه کم دورمی شی یه گوساله جاتومی گیره!!!!!!
بله روگفتی تموم شداین دیگه آخرکاره
هی می خوام بگم مبارک ولی بغضم نمی ذاره....
فقیربه دنبال شادی ثروتمندوثروتمندبه دنبال آرامش زندگی فقیر
کودک به دنبال آزادی بزرگتروبزرگتربه دنبال سادگی کودک
پیربه دنبال قدرت جوان وجوان به دنبال تجربه سالمند
آنانکه رفته انددرآرزوی بازگشت وآنان که مانده انددررویای رفتن...
خدایا!
کدامین پل درکجای دنیاشکسته است که هیچکس به مقصدخودنمی رسد؟
من ازاین فاصله هادلگیرم،بی تواینجاچه غریبانه شبی می میرم،دیرسالیست که می خواهم ازاین جابروم،ولی انگارکه باقلب زمین زنجیرم،مثل این است که من باهمه ی هق هق خود،روی سجاده احساس توجان می گیرم